وصلت ناجور (شعر طنز)

Click here to enlarge

وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود
من که خود راضی به این وصلت نبودم زور بود

درس و دانشگاه بالکل بی بخارم کرده بود
بسکه بودم سر بزیر و در غذا کافور بود

رخت دامادی پدر با زور کرد اندر تنم
گفت باید زن بگیری تو و این دستور بود

چند باری خواستگاری رفته بودم بد نیود
میوه می خوردیم و کلا سور و ساتم جور بود

این یکی گیسو کمند و وان یکی بینی بلند!
این یکی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود

سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن
اولی خر فهم بود و دومی خر زور بود

خانواده گرچه یک اصل مهم در زندگی است
انتخاب اولم باباش مرده شور بود

کیس خوبی بود شخصاً، صورتاً، فهماً، فقط
هشتصد تا سکه مهر خانم مزبور بود

با خودم گفتم که کی داده…گرفته، بی خیال
حیف از شانس بدم دامادشان مأمور بود!

این غزل را توی زندان من سرودم یک نفس
شاهدم ناصر سه کلّه با کَرم وافور بود…

زن اَخ است و مایه درد و بلا با این وجود
می گرفتم یک زن دیگر اگر مقدور بود

نمیدونم!!!!!!!!!!!!

رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوستش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـَـ نـَـ پـَـ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...

***************************

داشتم تلویزیون میدیدم بابام اومده خاموشش کرده میگم چرا خاموش میکنی؟میگه داری میبینی؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ از پول یارانه ها اضافه مونده میخوام بدم واسه قبض برق

***************************

دستم بنده احتیاج به کمک دارم. دوستم داره آهنگ گوش میده و هر چی صداش میکنم نمی‌شنوه. کفشمو پرت می‌کنم طرفش یه دفعه از جا می‌پره میگه: کارم داشتی؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم لنگه کفشو پرت کنم طرف جورج بوش جا خالی داد خورد به تو!

***************************

به دوستم میگم خودکارتو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟میگم پـَـ نـَـ پـَـ واسش شلوارک گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

***************************

رفتم از عابر بانک پول بگیرم یکی اونجا وایستاده بود گفت خرابه پول نمیده! بعد که پول گرفتم با تعجب گفت پول داد!؟؟؟؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ عذرخواهی کرد گفت پول ندارم یک چک داد واسه فردا صبح!

***************************
رفتیم باشگاه بیلیارد میگم دو تا چوب بدین؟میگه می خوایین بازی بکنین؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ از چین اومدیم می خواییم باهاشون غذا بخوریم

بی مزه

حیف نون به نامزدش میگه :عصری میام دنبالت چند تا بوق میزنم بیا پایین که بریم بگردیم .نامزدش میگه ماشین خریدی ؟میگه نه بوق خریدم!


                                **********************************

سوال امتحانی حیف نون:ضامن اهو چیست؟ جواب حیف نون:قسمتی از بدن اهو است که اگر ان را بکشیم اهو منفجر میشود.  

                                **********************************

ابادانیه ولره شبونه میرن یه دیوار خراب کنن ءابادانیه میگه تو چراغ بگیر من پتک میزنم ءیه پتک میزنمه یه اخر میفته...لره میگه بیا تو چراغ بگیر من پتک بزنم ءلره یه ضربه میزنه کل دیوارمیریزه پایینءابادانیه میگه ولک حال کردی ؟اینجوری چراغ میگیرنا!

                         *******************************

اصفحانیه تصادف کرد وسط  خیابون میزد توسرش ماشینم !ماشینم داغون شد!خاک توسرم شد.افسر بهش گفت بدبخت اینقدر حرص خوردی نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده.طرف نگاه کرد به دستش گفت یا حضرت عباس !ساعتم

                          ******************************


پس ن پس خودمونه

دارم میرم میگم بای دوستم میگه داری میری؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ شلوارمو بر عکس پوشیدم دارم میام فکر می کنی دارم میرم

***************************

با سگه پا کوتامون داشتیم قدم میزدیم دختره رسیده میگه اخی چه نازه گازم میگره؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ فقط ترمز میگیره. بعدش میگه اینا قدشون از این بلندتر نمیشه یعنی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میشه فقط باید ببرم کلاس بسکتبال ثبت نامش کنم

***************************

تو کلاس رسم فنی به دانشجوم که بدون هیچ مقیاس و اندازه رسم ها را انجام می ده می گم: مگه نگفتم خط کش بیار؟ می گه: یعنی باید با خط کش بکشم؟ می گم: پـَـ نـَـ پـَـ گفتم خط کش بیاری تا وسط کلاس فلکت کنم!

***************************

عاقد: عروس خانم آیا به بنده وکالت می‌دهید شما را به عقد دائمی آقای داماد در بیاورم؟ عروس: با اجازه بزرگترا پـَـ نـَـ پـَـ به شما وکالت میدم مذاکراتو با گزینه‌های دیگه شروع کنین

***************************

در زمان ابتدای حکومت بنی امیه عبیدالله سوار بر اسبی وارد سرزمین شام شد و بپرسید که آیا شما اهل شام هستید؟ به یکباره یکی از اهالی شوخ طبع از میان جمعیت بر خاست و گفت: پـَـ نـَـ پـَـ رژیم لاغری گرفتیم فقط اهل صبحانه هستیم

***************************

جمعه 7 صبحی از خوابم زدم برم مرکز استان امتحان استخدامی بدم تو راه پسر عمه و دوستش رو سوار کردم که اونا رو هم برسونم (یه منطقه ی دیگه امتحان داشتن) بعد احوال پرسی دوستش برگشته به من میگه شما هم اومدید امتحان بدید؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ سر صبحی یهو از وجدان درد بیدار شدم اومدم شمارو برسونم برگردم با وجدانی راحت بخوابم!

پارتی

خب...

حالا دست دست دست... آها آها...

دست دست... بیا وسط...

آها آها...

                        

 (تو رو دوست دارم...)      

                     

                           

*وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!


*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!


*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی ۲-۲ تموم شده!


*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!


*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی

.

*هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا ندارین. اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست کردن.


*تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه.


*موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.


*سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه، نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت مورفی هستش، شک نکن!


*اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده! اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!


*برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه های زیاد.


*اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی، بازم خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.


*یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی ۲تاش پنچره!


*دقیقا همون روزی که ۵ دقیقه دیرتر بیدار شدی تمام وسایلت مفقود میشن!


*دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش، چشمت خارش می گیره!


*اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، ۱۰ روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره. ۳۵۵ روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو می خورید. این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه.


*اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

آوهوی پ ن پ بیاردمه

میخوام یه بسته پست کنم تهران کد پستی طرف نوشتم کارمند پست بهم میگه این کد پستیه طرفه میگم پـَـ نـَـ پـَـ کدپستی رضا گلزار به اسم دوستم نوشتم ریا نشه

***************************

داشتم لباسارو از تو آب تو ماشین در میاوردم بذارم تو خشک کن، خواهرم اومده میگه میخوای بذاری تو خشک کن که خشک بشه؟؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ تو بپوششون انقدر بدو تو خیابون تا خشک بشن

***************************

تازه از خواب بیدار شدم بابام می یاد میگه:بیداری؟؟؟! می گم پـَـ نـَـ پـَـ خودمو زدم به بیداری!

***************************

رفتم دکتر میگه مریضی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ببینم مرض جدید چی داری؟

***************************

بدو بدو اومدم خونه،دارم میرم سمت دستشویی،مامانم میگه دستشویی داری؟!میگم: پـَـ نـَـ پـَـ سوسکه بهم اس ام اس داده "دارم خفه میشم" دارم میرم نجاتش بدم

***************************

دارم تو کوچه راه میرم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید ؟ پـَـ نـَـ پـَـ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته...اینا اشک شوقه

شعر پ ن پ

یک نفر پست مرا خواند تو بودی؟ پـَـ نـَـ پـَـ
دل دیوانه ی من را تو ربودی پـَـ نـَـ پـَـ

خنده بر هر لب ایرانی تو انداخته ای
شادی آوردیو غم را بزدودی پـَـ نـَـ پـَـ

هرکجا هرسخنی هست تو جایی داری
بی گمان لایق تشویق و درودی پـَـ نـَـ پـَـ

پیج همسایه هزار است و تـو میلیون داری
بزنم تخته؟ کمی کرده حسودی پـَـ نـَـ پـَـ

در جـــواب پـَـ نـَـ پـَـ ، کوفت شنیدم بـازم
کتکی خـوردمو مُشتیو،  نبــودی پـَـ نـَـ پـَـ

مطمِئن باش همین گونه اگر پیش روی
فیلم با نام تو سازند به زودی پـَـ نـَـ پـَـ

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا که ادمین نخورد ماهی دودی پـَـ نـَـ پـَـ

باز هم یک غزلی گفتم و روحم شد شاد
مرسی از اینکه مرا لایک نمودی پـَـ نـَـ پـَـ

پ ن پ پ ن پ پ ن پ 2222

دعوام شد لباسم پاره پوره شده بود ، بابام گفت : کتک کاری کردی ؟ گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ زلیخا بهم پیشنهاد بی شرمانه داد ، اومدم در برم لباسمو گرفت پاره پوره شد

***************************

تلویزیون داره نشون میده 2تا توله شیر تو تهران گرفتن مامانم میگه واقعا توله شیرن؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ اینا گربه ان منتها دارن خودشون واسه مسابقات قویترین مردان آماده میکنن (وحید)

***************************

بیاین تو ادامه مطالب

ادامه مطلب ...

جلسه خواستگاری

جلسه خواستگاری

جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت سکوت(قابل توجه خیلی‌ها)

مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟

خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟

مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه...

خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟

مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه..

خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟

مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره

خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟

مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...

خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟

مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن...

خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟

مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد...

خانواده عروس : زنش !!!؟؟؟

نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین !