دفترچه خاطرات ترکه : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید
ترکه سرش رو می کنه داخل حجرالاسود بوس کنه ، سرش گیر می کنه میگه گلط کردم دیگه گناه نمیکنم ، خدایا منو نخور!!!
سامان
شنبه 12 آذرماه سال 1390 ساعت 10:46 ق.ظ